کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بدبختی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
بی دولتی
فرهنگ فارسی معین
(دُ لَ) (اِمص .) بدبختی ، اِدبار.
-
شقاء
فرهنگ فارسی معین
(ش ) [ ع . ] (اِمص .) سختی ، بدبختی .
-
شقاء
فرهنگ فارسی معین
(ش ) [ ع . ] (اِمص .) سختی ، بدبختی .
-
پلاسک
فرهنگ فارسی معین
(پَ سَ) (اِ.) فلاکت ، نکبت ، بدبختی ، تنگی .
-
مدبری
فرهنگ فارسی معین
(مُ بَ) [ ع - فا. ] (حامص .) بدبختی ، بداقبالی .
-
ادبیر
فرهنگ فارسی معین
( اِ) [ ع . ] 1 - (اِمص .) نحوست ، بدبختی . 2 - (ص .) منحوس ، بدبخت .
-
شآمت
فرهنگ فارسی معین
(شَ مَ) [ ع . شآمة ] (اِمص .) شئامت ، بدبختی ، شومی .
-
شدت
فرهنگ فارسی معین
(ش دَُ) [ ع . شدة ] (اِمص .) 1 - سختی ، صلابت . 2 - تنگی ، بدبختی .
-
نکبت
فرهنگ فارسی معین
(نَ یا نِ بَ) [ ع . نکبة ] (اِ.) خواری ، فلاکت ، بدبختی .
-
فلاکت
فرهنگ فارسی معین
(فَ کَ) [ ازع . ] (اِمص .) 1 - بیچارگی ، بدبختی . 2 - خواری ، ذلت .
-
خانه خراب
فرهنگ فارسی معین
( ~. خَ) (ص مر.) 1 - تهیدست ، بدبخت . 2 - نوعی نفرین دال بر آرزوی بدبختی کسی . مق . خانه آبادان .
-
شقاوت
فرهنگ فارسی معین
(شَ وَ) [ ع . شقاوة ] 1 - (مص ل .) بدبخت شدن .2 - (اِمص .)بدبختی .3 - سخت - دلی .
-
مصیبت زدگی
فرهنگ فارسی معین
(مُ بَ. زَ دَ) [ ع - فا. ] (حامص .) 1 - در رنج و بلا بودن . 2 - ماتم زدگی . 3 - بدبختی ، بیچارگی .
-
ادبار
فرهنگ فارسی معین
( اِ) [ ع . ] 1 - (مص ل .) پشت کردن ، پشت به دشمن کردن و گریختن . 2 - (اِمص .) نگون بختی ، بدبختی . 3 - (ص .) نگون بخت ، سیه روز.
-
بلا
فرهنگ فارسی معین
(بَ) [ ع . بلاء ] ( اِ.) 1 - آزمایش . 2 - سختی ، گرفتاری . 3 - مصیبت ، آفت . 4 - بدبختی ای که بدون انتظار و بی سبب بر سر کسی وارد آید. 5 - ظلم ، ستم . ؛ ~ بر سر کسی آوردن کسی را گرفتار زحمت کردن .