کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بخیه زدن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
بخیه زدن
فرهنگ فارسی معین
( ~. زَ دَ) (مص م .) 1 - کوک زدن ، دوختن . 2 - دوختن بخش جراحی شدة بدن .
-
واژههای مشابه
-
اهل بخیه
فرهنگ فارسی معین
(اَ لِ بَ یِ) [ ع - فا. ] (اِمر.) 1 - اهل فن . 2 - رازدار.
-
جستوجو در متن
-
کوک زدن
فرهنگ فارسی معین
(زَ دَ) (مص م .) دوختن پارگی ، بخیه زدن .
-
آجیدن
فرهنگ فارسی معین
(دَ) (مص م .) سوزن زدن ، بخیه زدن ؛ فرو بردن سوزن ، درفش ، نیشتر و مانند آن در چیزی .