کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بحور پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
بحور
فرهنگ فارسی معین
(بُ) [ ع . ] ( اِ.) جِ بحر؛ دریاها.
-
جستوجو در متن
-
ازاحیف
فرهنگ فارسی معین
( اَ ) [ ع . ] (مص . اِ.) 1 - ج . زحاف و ازحاف ، دور شدن از اصل . 2 - تغییرهایی که در ارکان بحورِ شعر داده می شود.
-
تقارب
فرهنگ فارسی معین
(تَ رُ) [ ع . ] (مص ل .)1 - به هم نزدیک شدن . 2 - نام یکی از بحور شعر به معنی متقارب .
-
طویل
فرهنگ فارسی معین
(طَ) [ ع . ] (ص .) 1 - دراز، بلند. 2 - یکی از بحور شعر عرب که وزن آن چهار بار «فعولن مفاعیلن » است .
-
مدید
فرهنگ فارسی معین
(مَ) [ ع . ] (ص .) 1 - کشیده شده ، دراز، طولانی . 2 - نام یکی از بحور شعر بر وزن فاعلاتن فاعلن فاعلاتن .
-
مجتث
فرهنگ فارسی معین
(مُ تَ ثّ) [ ع . ] (اِمف .) 1 - از بیخ برکنده شده . 2 - نام یکی از بحور شعر بر وزن دو بار مفاعلن فعلاتن .