کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بحث پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
بحث
فرهنگ فارسی معین
(بَ) [ ع . ] (مص ل .) 1 - مذاکره . 2 - گفتگو.
-
جستوجو در متن
-
دیالکتیک
فرهنگ فارسی معین
(لِ) [ فر. ] (اِ.) 1 - روش بحث و مناظره . 2 - بحث ، جدل .
-
جستار
فرهنگ فارسی معین
(جُ) (اِمص .) بحث .
-
موضوع
فرهنگ فارسی معین
(مُ) [ ع . ] (اِمف .) 1 - نهاده شده ، وضع شده . 2 - امر مورد بحث ، چیزی که دربارة آن بحث کنند. ج . موضوعات .
-
باحث
فرهنگ فارسی معین
(حِ) [ ع . ] (اِفا.) بحث کننده ، جوینده .
-
زیست شناسی
فرهنگ فارسی معین
(ش ) (اِ.) دانشی که دربارة موجودات زنده بحث می کند.
-
سوژه
فرهنگ فارسی معین
(ژِ) [ فر. ] (اِ.) موضوع ، آن چه که دربارة آن بحث یا آزمایش کنند.
-
بگومگو
فرهنگ فارسی معین
(بُ مَ) (اِمص .) گفتگوی همراه با خشم ، جر و بحث .
-
تناظر
فرهنگ فارسی معین
(تَ ظُ) [ ع . ] (مص ل .) 1 - به یکدیگر نگریستن . 2 - با هم بحث و گفتگو کردن .
-
جدل
فرهنگ فارسی معین
(جَ دَ) [ ع . ] (اِمص .) 1 - ستیزه ، کشمکش . 2 - بحث و گفتگو.
-
مناظره
فرهنگ فارسی معین
(مُ ظَ رَ یا رِ) [ ع . مناظرة ] (مص ل .) با یکدیگر بحث و گفتگو کردن .
-
کاویدن
فرهنگ فارسی معین
(دَ) (مص م .) 1 - جستجو کردن ، کندن . 2 - بحث کردن .
-
مبحث
فرهنگ فارسی معین
(مَ حَ) [ ع . ] (اِ.) بحث ، گفتگو. ج . مباحث .
-
متینگ
فرهنگ فارسی معین
(مِ) [ انگ . ] (اِ.) اجتماع ، اجتماع مردم برای بحث و مذاکره دربارة مسائل اجتماعی .