کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بتخانه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
بتخانه
فرهنگ فارسی معین
(بُ نِ) (اِمر.) 1 - بتکده ، جایی که در آن بت را نگهداری و پرستش می کنند. 2 - حرم ، حرمسرا.
-
جستوجو در متن
-
بهار
فرهنگ فارسی معین
( ~.) ( اِ.) بتخانه ، بتکده .
-
فرخار
فرهنگ فارسی معین
(فَ) [ سغ . ] 1 - (اِ.) بتکده ، بتخانه . 2 - شهری در تبت که بتخانه های آن معروف بوده .
-
بهارستان
فرهنگ فارسی معین
(بَ رِ) (اِمر.) بتخانه ، بتکده .
-
بتکده
فرهنگ فارسی معین
(بُ کَ دِ) (اِمر.) بتخانه ، بت پرستان .
-
فرخاردیس
فرهنگ فارسی معین
( ~ .) (ص مر.) 1 - مانند بتخانه . 2 - مانند بتکده زیبا و آراسته .
-
بغستان
فرهنگ فارسی معین
(بَ غِ) ( اِ.) 1 - بتخانه ، بتکده . 2 - خانة خدا. 3 - کوه بیستون . فغستان هم گفته شده .
-
فغستان
فرهنگ فارسی معین
(فَ غِ) (اِمر.) 1 - بتخانه ، بتکده . 2 - حرمسرا. 3 - خوب رو، کنیز خوب رو.