کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
با چوب پهن کتک زدن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
با پرستیژ
فرهنگ فارسی معین
(پِ رِ) [ فا - فر . ] (ص مر.) باآبرو، بااعتبار، دارای شخصیت .
-
با خود
فرهنگ فارسی معین
(خُ) (ص .) با خویشتن ، هوشیار.
-
با دندان
فرهنگ فارسی معین
(دَ) (ص .) استوار در کار، نیرومند.
-
ترف با
فرهنگ فارسی معین
( ~.) (اِ.) آشی که در آن قره قروت بریزند.
-
با آب و تاب
فرهنگ فارسی معین
(بُ) (ص مر.) مفصل ، با شرح جزییات .
-
با آب و رنگ
فرهنگ فارسی معین
( ~ُ رَ) (ص مر.) 1 - گلگون . 2 - زیبا و قشنگ .
-
جستوجو در متن
-
کوتک
فرهنگ فارسی معین
(تَ) (اِ.) = کتک : 1 - چوبدستی ، عصا. 2 - دستة هاون . 3 - چوب گازران . 4 - ضرب (مطلق ) زدن (چه با چوب و چه غیر آن )، کتک .
-
چوب زدن
فرهنگ فارسی معین
(زَ دَ) (مص م .) 1 - کتک زدن . 2 - (عا.) قیمت گذاشتن و تقویم اجناس از طریق حراج . ؛~ حراج چیزی را زدن آن راحراج کردن یا بسیار ارزان فروختن .
-
کتک
فرهنگ فارسی معین
(کُ تَ) (اِ.) 1 - عصا و چوبدستی . 2 - (مص م .) زدن ، ضربه زدن . ؛ ~خور سفتی بودن از کتک خوردن پروا نداشتن .
-
شپلاقی کردن
فرهنگ فارسی معین
(شَ پَ. کَ دَ) (مص م .) (عا.) بسیار کتک زدن .
-
کتک زدن
فرهنگ فارسی معین
( ~ . زَ دَ) (مص م .) تنبیه بدنی کردن .
-
مسافعت
فرهنگ فارسی معین
(مُ فَ عَ) [ ع . مسافعة ] (اِمص .) کتک کاری ، همدیگر را زدن .
-
نواختن
فرهنگ فارسی معین
(نَ تَ)(مص م .) 1 - نوازش کردن ، دلجویی کردن . 2 - ساز زدن . 3 - زدن ، کتک زدن .
-
ضرب و شتم
فرهنگ فارسی معین
( ~ُ شَ) [ ع - فا. ] (مص ل .) کتک زدن و دشنام دادن .