کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
با وجود پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
با پرستیژ
فرهنگ فارسی معین
(پِ رِ) [ فا - فر . ] (ص مر.) باآبرو، بااعتبار، دارای شخصیت .
-
با خود
فرهنگ فارسی معین
(خُ) (ص .) با خویشتن ، هوشیار.
-
با دندان
فرهنگ فارسی معین
(دَ) (ص .) استوار در کار، نیرومند.
-
ترف با
فرهنگ فارسی معین
( ~.) (اِ.) آشی که در آن قره قروت بریزند.
-
با آب و تاب
فرهنگ فارسی معین
(بُ) (ص مر.) مفصل ، با شرح جزییات .
-
با آب و رنگ
فرهنگ فارسی معین
( ~ُ رَ) (ص مر.) 1 - گلگون . 2 - زیبا و قشنگ .
-
جستوجو در متن
-
وجود
فرهنگ فارسی معین
(وُ) [ ع . ] (اِ.) 1 - هستی . 2 - بدن ، جسم .
-
آته ئیست
فرهنگ فارسی معین
(تِ) [ فر. ] ( ص . اِ.) منکر وجود خدا، بی اعتقاد به وجود خدا.
-
هست
فرهنگ فارسی معین
(هَ)1 - (فع .)سوم شخص مفرد از «هستن » موجود است ، وجود دارد. 2 - (اِمص .) هستی ، وجود. 3 - دارایی .
-
اگزیستانسیالیسم
فرهنگ فارسی معین
( ~. ) [ فر - انگ . ] (اِ.) اصالت وجود، تقدم وجود، نام مکتبی فلسفی که هستی انسان را مرکز و غایت همة مسائل می داند. و عقیده دارد که چون هر انسانی وجود خاص خود را دارد با مفاهیم فلسفی و مابعدالطبیعه قابل تفسیر و توضیح نیست .
-
ث
فرهنگ فارسی معین
(حر.) پنجمین حرف از الفبای فارسی است که در حساب ابجد برابر 500 می باشد. این حرف در واژه های فارسی وجود ندارد. اما در اوستایی و پارسی باستان وجود داشته .
-
دنبالچه
فرهنگ فارسی معین
( ~. چِ) (اِمصغ .) آخرین استخوان مهره ای که در انسان از التیام چهار یا پنج مهره به وجود آمده . وجود این استخوان در انسان به جای دم در حیوانات می باشد.
-
انیت
فرهنگ فارسی معین
(اَ نِّ یَُ) [ ع . انیة ] (مص جع .) هستی ، وجود؛ ج . انیات .
-
تکون
فرهنگ فارسی معین
(تَ کَ وُّ) [ ع . ] (مص ل .) به وجود آمدن ، هستی یافتن .