کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
با ماشین خرد کردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
با پرستیژ
فرهنگ فارسی معین
(پِ رِ) [ فا - فر . ] (ص مر.) باآبرو، بااعتبار، دارای شخصیت .
-
با خود
فرهنگ فارسی معین
(خُ) (ص .) با خویشتن ، هوشیار.
-
با دندان
فرهنگ فارسی معین
(دَ) (ص .) استوار در کار، نیرومند.
-
ترف با
فرهنگ فارسی معین
( ~.) (اِ.) آشی که در آن قره قروت بریزند.
-
با آب و تاب
فرهنگ فارسی معین
(بُ) (ص مر.) مفصل ، با شرح جزییات .
-
با آب و رنگ
فرهنگ فارسی معین
( ~ُ رَ) (ص مر.) 1 - گلگون . 2 - زیبا و قشنگ .
-
جستوجو در متن
-
داغان کردن
فرهنگ فارسی معین
(کَ دَ) (مص م .) 1 - متفرق کردن ، پریشان ساختن . 2 - خرد کردن . ؛درب و ~ خرد و پریشان کردن .
-
پیاده کردن
فرهنگ فارسی معین
( ~. کَ دَ) (مص م .) (عا.) 1 - تعمیر کردن موتور ماشین . 2 - ضرر رساندن .
-
شکستن
فرهنگ فارسی معین
(ش کَ تَ) [ په . ] 1 - (مص م .) خرد کردن . 2 - مغلوب ساختن . 3 - تا کردن . 4 - شکار کردن . 5 - (مص ل .) خرد شدن . 6 - مغلوب شدن . 7 - تعظیم کردن ، دو تا شدن . 8 - تکیده شدن .
-
مکانیزه
فرهنگ فارسی معین
(مِ زِ) [ فر. ] 1 - (اِ.) ماشینی کردن ، استفاده از ماشین آلات صنعتی . 2 - (ص .) ویژگی کاری که به وسیلة ماشین انجام شود، ماشینی . (فره ).
-
سنگچین
فرهنگ فارسی معین
( ~ .) (حامص .) محصور کردن محلی با سنگ های درشت و خرد.
-
خرد کردن
فرهنگ فارسی معین
(خُ. کَ دَ) (مص م .) 1 - از هم پاشیدن ، ریزریز کردن . 2 - کشتن ، نابود کردن .
-
سودن
فرهنگ فارسی معین
(دَ) [ په . ] (مص م .) 1 - ساییدن ، لمس کردن . 2 - کوبیدن و خرد کردن . 3 - فرسودن . 4 - سوراخ کردن .
-
تخبط
فرهنگ فارسی معین
(تَ خَ بُّ) [ ع . ] 1 - (مص م .) تباه کردن . 2 - خرد را تباه کردن . 3 - (مص ل .) بر گزاف و بیراه رفتن .