کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
با قایق حمل کردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
با پرستیژ
فرهنگ فارسی معین
(پِ رِ) [ فا - فر . ] (ص مر.) باآبرو، بااعتبار، دارای شخصیت .
-
با خود
فرهنگ فارسی معین
(خُ) (ص .) با خویشتن ، هوشیار.
-
با دندان
فرهنگ فارسی معین
(دَ) (ص .) استوار در کار، نیرومند.
-
ترف با
فرهنگ فارسی معین
( ~.) (اِ.) آشی که در آن قره قروت بریزند.
-
با آب و تاب
فرهنگ فارسی معین
(بُ) (ص مر.) مفصل ، با شرح جزییات .
-
با آب و رنگ
فرهنگ فارسی معین
( ~ُ رَ) (ص مر.) 1 - گلگون . 2 - زیبا و قشنگ .
-
جستوجو در متن
-
وضع حمل کردن
فرهنگ فارسی معین
( ~ حَ. کَ دَ) [ ع - فا. ] (مص م .) زاییدن .
-
حمل کردن
فرهنگ فارسی معین
(حَ. کَ دَ) [ ع - فا. ] (مص م .)1 - بردن چیزی از جایی به جای دیگر. 2 - تصور کردن ، در وهم افتادن .
-
کول کردن
فرهنگ فارسی معین
(کَ دَ) (مص م .)(عا.) حمل کردن بار یا شخصی را بر روی شانه یا پشت .
-
مسافرکشی
فرهنگ فارسی معین
( ~ . کِ) (اِمر.) حمل و جا به جا کردن مسافر به ویژه با وسیلة شخصی .
-
احتمال
فرهنگ فارسی معین
(اِ تِ) [ ع . ] 1 - (مص م .) حمل کردن . 2 - (اِمص .) بردباری . 3 - گمان بردن ، حدس زدن .
-
کشیدن
فرهنگ فارسی معین
(کَ دَ) [ په . ] 1 - (مص م .) امتداد د ادن . 2 - به سوی خود آوردن . 3 - بردن ، حمل کردن . 4 - تحمُل کردن ، رنج بردن . 5 - منجر شدن . 6 - جذب کردن . 7 - وزن کردن . 8 - نقاشی کردن . 9 - نوشیدن . 10 - بیرون آوردن . 11 - تدخین کردن ، دود کردن . 12 -...
-
پالت
فرهنگ فارسی معین
(لِ) [ فر. ] (اِ.) 1 - شستی نقاشی (تخته رنگ ). 2 - سکوی قابل حمل بیشتر از جنس چوب برای جابه جا کردن مواد و بسته ها. 3 - سازه های مسطح و کوچک چوبی که زیر بار قرار دهند تا بتوان آن را با افرازه بلند کرد. بارکف . (فره ).