کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
با ریا پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
با پرستیژ
فرهنگ فارسی معین
(پِ رِ) [ فا - فر . ] (ص مر.) باآبرو، بااعتبار، دارای شخصیت .
-
با خود
فرهنگ فارسی معین
(خُ) (ص .) با خویشتن ، هوشیار.
-
با دندان
فرهنگ فارسی معین
(دَ) (ص .) استوار در کار، نیرومند.
-
ترف با
فرهنگ فارسی معین
( ~.) (اِ.) آشی که در آن قره قروت بریزند.
-
با آب و تاب
فرهنگ فارسی معین
(بُ) (ص مر.) مفصل ، با شرح جزییات .
-
با آب و رنگ
فرهنگ فارسی معین
( ~ُ رَ) (ص مر.) 1 - گلگون . 2 - زیبا و قشنگ .
-
جستوجو در متن
-
ریا
فرهنگ فارسی معین
[ ع . ریاء ] (مص ل .) تظاهر، دورویی .
-
یکرنگ
فرهنگ فارسی معین
( ~. رَ) (ص .) صادق ، بی ریا.
-
ریع
فرهنگ فارسی معین
(رَیا رِ) [ ع . ] 1 - (مص ل .) نمو کردن . 2 - (اِمص .) افزونی .
-
یکدله
فرهنگ فارسی معین
( ~. دِ لِ) (ص مر.) موافق ، بی ریا.
-
مخلص
فرهنگ فارسی معین
(مُ لَ) [ ع . ] (اِمف .) بی ریا، صمیمی .
-
بی آلایش
فرهنگ فارسی معین
(یِ) (ص .) 1 - خالص و پاک . 2 - مجازاً صاف و ساده ، بی ریا.
-
یکره
فرهنگ فارسی معین
( ~. رَ) 1 - (ق .) یک بار، یک دفعه . 2 - (ص .) بی ریا، صادق .
-
مخالصت
فرهنگ فارسی معین
(مُ لَ صَ) [ ع . مخالصة ] (مص ل .) دوستی خالص و بی ریا.