کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
با دندان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
با دندان
فرهنگ فارسی معین
(دَ) (ص .) استوار در کار، نیرومند.
-
واژههای مشابه
-
با پرستیژ
فرهنگ فارسی معین
(پِ رِ) [ فا - فر . ] (ص مر.) باآبرو، بااعتبار، دارای شخصیت .
-
با خود
فرهنگ فارسی معین
(خُ) (ص .) با خویشتن ، هوشیار.
-
ترف با
فرهنگ فارسی معین
( ~.) (اِ.) آشی که در آن قره قروت بریزند.
-
با آب و تاب
فرهنگ فارسی معین
(بُ) (ص مر.) مفصل ، با شرح جزییات .
-
با آب و رنگ
فرهنگ فارسی معین
( ~ُ رَ) (ص مر.) 1 - گلگون . 2 - زیبا و قشنگ .
-
جستوجو در متن
-
یشک
فرهنگ فارسی معین
(یَ) (اِ.) دندان ، دندان پیشین .
-
دندان پزشکی
فرهنگ فارسی معین
( ~. ~.) 1 - (حامص .) عمل و شغل دندان پزشک ، طبابت دندان . 2 - (اِمر.) مطّب دندان پزشک .
-
دندان پزشک
فرهنگ فارسی معین
( ~. پِ زِ) (اِمر.)کسی که دندان رامعالجه کند، طبیب دندان .
-
دندان آفریز
فرهنگ فارسی معین
( ~.) (اِمر.) نک دندان آپریش .
-
عاج
فرهنگ فارسی معین
[ ع . ] (اِ.) 1 - بافت داخلی دندان که مینای دندان آن را در بر گرفته است . 2 - دندان فیل .
-
نواجد
فرهنگ فارسی معین
(نَ جِ) [ ع . ] (اِ.) دندان های پس از دندان نیش .
-
گاز گرفتن
فرهنگ فارسی معین
(گِ رِ تَ) (مص م .) به دندان گرفتن ، دندان گرفتن .