کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
با توانایی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
با پرستیژ
فرهنگ فارسی معین
(پِ رِ) [ فا - فر . ] (ص مر.) باآبرو، بااعتبار، دارای شخصیت .
-
با خود
فرهنگ فارسی معین
(خُ) (ص .) با خویشتن ، هوشیار.
-
با دندان
فرهنگ فارسی معین
(دَ) (ص .) استوار در کار، نیرومند.
-
ترف با
فرهنگ فارسی معین
( ~.) (اِ.) آشی که در آن قره قروت بریزند.
-
با آب و تاب
فرهنگ فارسی معین
(بُ) (ص مر.) مفصل ، با شرح جزییات .
-
با آب و رنگ
فرهنگ فارسی معین
( ~ُ رَ) (ص مر.) 1 - گلگون . 2 - زیبا و قشنگ .
-
جستوجو در متن
-
توانایی
فرهنگ فارسی معین
( ~.) (حامص .) نیرومندی ، قدرت .
-
تاواتاو
فرهنگ فارسی معین
(اِمر.) قدرت ، توانایی .
-
تنو
فرهنگ فارسی معین
(تَ نُ) (اِ.) نیرو، توانایی .
-
تیو
فرهنگ فارسی معین
(اِ.) تاب ، طاقت ، توانایی .
-
جهد
فرهنگ فارسی معین
(جُ) [ ع . ] (اِمص .) توانایی ، استقامت .
-
زبردستی
فرهنگ فارسی معین
( ~.) (حامص .) توانایی ، مهارت .
-
زور
فرهنگ فارسی معین
[ په . ] (اِ.) نیرو، توانایی .
-
یارا
فرهنگ فارسی معین
(اِ.) توانایی ، نیرو.