کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
باکي پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
باکی
فرهنگ فارسی معین
[ ع . ] (اِفا.) گریه کننده ؛ ج . بکاة .
-
جستوجو در متن
-
شجاعت
فرهنگ فارسی معین
(شَ عَ) [ ع . شجاعة ] (اِمص .) دلیری ، بی باکی .
-
تهور
فرهنگ فارسی معین
(تَ هَ وُّ) [ ع . ] (مص ل .) 1 - ویران شدن . 2 - بی باکی کردن .
-
مجون
فرهنگ فارسی معین
(مُ) [ ع . ] (اِمص .) 1 - سختی ، درشتی . 2 - بی باکی .
-
شطارت
فرهنگ فارسی معین
(شَ رَ) [ ع . شطارة ] 1 - (مص ل .) شوخ و بی باک شدن . 2 - (اِمص .) شوخی ، بی باکی ، چالاکی ، زرنگی . 3 - ترک موافقت مردمان به سبب خباثت و لئامت .