کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
باژ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
باژ
فرهنگ فارسی معین
( اِ.) خراج ، مالیات .
-
باژ
فرهنگ فارسی معین
(پیش .) = واژ. باز: بر سر اسماء آید به معنی قلب و عکس و دیگرگونی : باژگونه ، باژگون .
-
جستوجو در متن
-
واژ
فرهنگ فارسی معین
(اِ.) نک . باژ؛ باج .
-
باج
فرهنگ فارسی معین
[ په . ] (اِ.) کلیة دعاهای مختصر که زرتشیتان آهسته به زبان می رانند. واج و واژ و باژ نیز گویند.