کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بامپوش پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
بام
فرهنگ فارسی معین
( اِ.) صبح ، پگاه .
-
بام
فرهنگ فارسی معین
( اِ.) پوشش بالایی ساختمان .
-
پوش
فرهنگ فارسی معین
(اِ.) 1 - جامه ، پوشش . 2 - خیمه ، چادر. 3 - زره ، جوشن . 4 - در ترکیب با بعضی واژه ها معنای فاعلی می دهد مانند: زره پوش . 5 - در ترکیب با بعضی واژه ها معنای مفعولی می دهد مانند: گالی پوش .
-
پشت بام
فرهنگ فارسی معین
(پُ) (اِمر.) (عا.) استعمالی است به معنی بام و سطح بام .
-
هفت بام
فرهنگ فارسی معین
( ~.) (اِمر.) کنایه از: هفت آسمان .
-
آهن پوش
فرهنگ فارسی معین
( ~.) (ص مر.) کسی که زره آهنین به تن دارد.
-
آستین پوش
فرهنگ فارسی معین
(ص فا.) 1 - فروتن . 2 - مطیع ، فرمانبردار.
-
ازرق پوش
فرهنگ فارسی معین
( ~.) [ ع - فا. ] (اِفا.) 1 - کسی که جامة کبود پوشد. 2 - صوفی . 3 - (ص .) کنایه از: صوفیِ ریایی .
-
پشمینه پوش
فرهنگ فارسی معین
( ~.) (ص فا.) 1 - کسی که جامة پشمینه پوشد. 2 - صوفی ، زاهد.
-
تن پوش
فرهنگ فارسی معین
(تَ) (اِمر.) لباس و جامه .
-
ژنده پوش
فرهنگ فارسی معین
( ~.) (ص فا.) کهنه پوش .
-
ساغری پوش
فرهنگ فارسی معین
( ~ .) [ تر - فا. ] (ص فا.)پارچه - ای که کفل اسب را بپوشاند.
-
سایه پوش
فرهنگ فارسی معین
( ~ .) (اِ.) سایبان .
-
زره پوش
فرهنگ فارسی معین
( ~.) (ص مف .) 1 - کسی که زِره بر تن کرده . 2 - تانک .
-
سیاه پوش
فرهنگ فارسی معین
1 - (ص فا.) کنایه از: سوگوار. 2 - (اِ.) شبگرد، عسس .