کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بالاپوش پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
بالاپوش
فرهنگ فارسی معین
(اِمر.) 1 - پوششی که هنگام خواب بر روی خود اندازند، لحاف . 2 - جامه ای که روی لباس های دیگر پوشند.
-
جستوجو در متن
-
لباچه
فرهنگ فارسی معین
(لَ چِ) (اِ.) نوعی بالاپوش .
-
ردی
فرهنگ فارسی معین
(رَ) [ ع . رداء ] (اِ.) بالاپوش .
-
رداء
فرهنگ فارسی معین
(رَ) [ ع . ] (اِ.) بالاپوش ، جبُه . ج . اردیه .
-
داقو
فرهنگ فارسی معین
[ تر. ] (اِ.) 1 - تیر بی پر. 2 - بالاپوش ؛ کینک ، یاپونچی .
-
زبرپوش
فرهنگ فارسی معین
(زِ یا زَ بَ) (ص فا.) 1 - لحاف . 2 - بالاپوش ، جبه .
-
ردنگت
فرهنگ فارسی معین
(رِ دَ گُ) [ فر. ] (اِ.) قسمی جامة مردانه مانند پالتو، طویل تر و عریض تر از بالاپوش معمولی .
-
شادگونه
فرهنگ فارسی معین
(نِ) (اِمر.) 1 - پشتی ، تکیه گاه . 2 - بالاپوش ، جبه . 3 - تُشک .
-
شپ پوش
فرهنگ فارسی معین
(شَ) (اِمر.) = شب پوش : 1 - کلاه و طاقیه . 2 - بالاپوش . 3 - لحاف .
-
نیمچه
فرهنگ فارسی معین
(چِ) (اِ.) 1 - بالاپوش کوتاه . 2 - شمشیر و تفنگ کوتاه . 3 - هرچیز کوتاه و ناقص .
-
لباده
فرهنگ فارسی معین
(لَ بّ دِ) [ ع . ] (اِ.) بارانی ، بالاپوش بلند. (لباده در اصل به معنی بارانی نمدین است نظیر پوشش مخصوص شبانان و ساربانان که «نمدی » می گویند).