کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بافندگی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
بفتری
فرهنگ فارسی معین
(بَ تَ) (اِمر.) 1 - ابزار چوبی بافندگان . 2 - کارگاه بافندگی .
-
حیاکت
فرهنگ فارسی معین
(کَ) [ ع . حیاکة ] 1 - (مص م .) بافتن . 2 - (اِمص .) بافندگی ، جولاهی .
-
منوال
فرهنگ فارسی معین
(مِ) [ ع . ] (اِ.) 1 - روش ، طریقه . 2 - دستگاه بافندگی جولاه . ج . مناویل .
-
کش بافی
فرهنگ فارسی معین
(کِ) (اِمر.) 1 - کارگاه بافندگی پارچة کشباف . 2 - عمل بافتن پارچه های کشباف .
-
ماکو
فرهنگ فارسی معین
(اِ.) 1 - وسیله ای در ماشین بافندگی که ماسوره بر روی آن قرار می گیرد. 2 - میله ای در چرخ خیاطی که قرقره بر روی آن قرار می گیرد.