کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
باغی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
باغی
فرهنگ فارسی معین
[ ع . ] (اِفا.) سرکش ، نافرمان . ج . بغاة .
-
واژههای همآوا
-
باقی
فرهنگ فارسی معین
[ ع . ] (ص .) پاینده ، جاوید.
-
جستوجو در متن
-
گلستان
فرهنگ فارسی معین
(گُ لِ) (اِ.) باغ گل ، باغی که در آن گل - های گوناگون پرورش می دهند، گلشن .
-
طارمی
فرهنگ فارسی معین
( ~ .) (ص نسب .) 1 - نردة چوبی یا آهنی که اطراف محوطه یا باغی نصب کنند. 2 - دست انداز.
-
آکادمی
فرهنگ فارسی معین
(دِ) [ فر. ] ( اِ.) فرهنگستان ، آکادمی نام باغی بوده در آتن که افلاطون در آن تدریس می کرد و کم کم با گذشت زمان معنای انجمن علمی یا فرهنگستان را به خود گرفت .
-
ارم
فرهنگ فارسی معین
(اِ رَ) [ ع . ] (اِ.) نام باغی که شداد پسر عاد به تقلید از صفات بهشت درست کرده و دعوی خدایی نمود، اما هنگام داخل شدن در آن جان باخت .
-
بغات
فرهنگ فارسی معین
(بُ) [ ع . بغاة ] (ص .) جِ باغی .1 - سرکشان ، ناف رمانان . 2 - کسانی از پیروان اسلام که ضد معصومین قیام نمایند، مانند خوارج .