کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
باغبان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
باغبان
فرهنگ فارسی معین
[ په . ] (اِمر.) کسی که نگهبانی و پرورش گل های باغ را به عهده دارد.
-
جستوجو در متن
-
چمن پیرا
فرهنگ فارسی معین
( ~.) (ص فا.) باغبان .
-
پالیزبان
فرهنگ فارسی معین
(اِمر.) 1 - باغبان ، دشت بان . 2 - آهنگی از موسیقی قدیم .
-
رزبان
فرهنگ فارسی معین
(رَ) (ص مر.) 1 - محافظ باغ انگور. 2 - باغبان .
-
ناطور
فرهنگ فارسی معین
[ ع . ] (اِ.) 1 - باغبان ، نگهبان کشتزار. 2 - نگهبان .
-
بان
فرهنگ فارسی معین
[ په . ] (پس .) در آخر کلمه افزوده می شود و معنی حفاظت و نگاهبانی را رساند: باغبان ، دربان ، دیده بان .