کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
باعقب کشتی تصادم کردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
مراوغت
فرهنگ فارسی معین
(مُ وَ غَ) [ ع . مراوغة ] (مص ل .) 1 - عیب جویی کردن . 2 - کشتی گرفتن ، زو ر آزمایی کردن . 3 - یکدیگر را فریب دادن .
-
فتیله کردن
فرهنگ فارسی معین
( ~ . کَ دَ) [ ع - فا. ] (مص م .) 1 - تافتن ، تابیدن . 2 - نام یکی از فنون کشتی .
-
لنگر انداختن
فرهنگ فارسی معین
( ~ . اَ تَ) [ یو - فا. ] (مص ل .) 1 - توقف کردن کشتی بندر. 2 - کنایه از: ماندن زیاد در جایی .
-
لنگ انداختن
فرهنگ فارسی معین
(لُ . اَ تَ)(مص م .)1 - جدا کردن دو کشتی گیر در گود زورخانه با انداختن لنگ میان گود توسط مرشد. 2 - کنایه از: اظهار فروتنی کردن و تسلیم شدن .
-
برم
فرهنگ فارسی معین
(بَ رَ) (اِ.) 1 - چوبی که پارچه ای ملون بر بالای آن بندند و در میدان نصب کنند برای آگاه کردن مردم از کشتی پهلوانان . 2 - چوب بندی را گویند که تاک انگور و بیارة کدو و خیار و غیره را بالای آن گذارند؛ داربست .
-
واگیر
فرهنگ فارسی معین
(حامص )1 - سرایت . 2 - (دستة عزاداری ) تکرار جمع مصراع یابیت ترجیع را. 3 - ورزشی اس ت پهلوانان را در گود زورخانه که یک به یک دست بر دیوار نهند و به جانب همان دست بر سینه زور کنند تا سینه برآمده پهن شود. 4 - ورزشکار پس از آن که از سنگ گرفتن خسته شد و ...