کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
باستانی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
باستانی
فرهنگ فارسی معین
(ص نسب .) قدیمی ، کهنه .
-
واژههای مشابه
-
باستانی کار
فرهنگ فارسی معین
(ص . اِ.) آن که ورزش زورخانه ای انجام می دهد.
-
جستوجو در متن
-
موزه
فرهنگ فارسی معین
( ~.) [ فر. ] (اِ.)1 - مجموعه آثار باستانی . 2 - محلی که آثار باستانی را در آن نگه داری کنند.
-
زورخانه
فرهنگ فارسی معین
(نِ) (اِمر.) محل مخصوص ورزش های باستانی ، باشگاه .
-
لاتین
فرهنگ فارسی معین
(اِ.) از زبان های هند و اروپایی ، زبان باستانی مردم ایتالیا.
-
باستان شناسی
فرهنگ فارسی معین
(ش ِ) (اِمر.) دانشی که به شناسایی آثار و بناهای باستانی می پردازد.
-
میل
فرهنگ فارسی معین
[ ع . ] (اِ.) 1 - سیخ فلزی . 2 - یکی از ادوات ورزش باستانی که از چوب ساخته می شود.
-
پالئوگرافی
فرهنگ فارسی معین
(لِ ئُ گِ) [ فر. ] (اِمر.) دانش قرائت خطوط باستانی ، دیرین نگاری ، کتیبه نگاری .
-
میل گرفتن
فرهنگ فارسی معین
(گِ رِ تَ)(مص ل .) ورزش باستانی کردن به وسیلة میل ، گرداندن میل های چوبی سنگین به دور شانه .
-
کباده
فرهنگ فارسی معین
(کَ بّ دِ) (اِ.) یکی از وسایل ورزش باستانی شبیه کمان ساخته شده از آهن که آن را با دو دست بالای سر گرفته به چپ و راست تکان می دهند.
-
آنتیک
فرهنگ فارسی معین
[ فر. ] (ص .) 1 - دیرینه ، باستانی ، عتیقه (فره ). 2 - (عا.) باارزش ، قیمتی . 3 - (عا.) بسیار بد، سخت زشت و کریه .
-
عتیق
فرهنگ فارسی معین
(عَ) [ ع . ] (ص .) 1 - باستانی ، کهنه . 2 - بهترین از هرچیزی ، برگزیده . 3 - بندة آزاد شده . 4 - کریم ، بزرگوار. 5 - شراب .
-
کرومانیون
فرهنگ فارسی معین
(کُ رُ یُ) [ فر. ] (اِ.) یکی از نژادهای باستانی انسان که افراد آن تا عصر حجر زندگی می کردند. آثار این نژاد در حوزة کرومانیون فرانسه به دست آمده .