کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
باز شدن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
دست باز
فرهنگ فارسی معین
(دَ) (ص فا.) باسخاوت ، بخشنده .
-
دوالک باز
فرهنگ فارسی معین
( ~.) (ص .) حیله گر.
-
رفیق باز
فرهنگ فارسی معین
( ~.) [ ع - فا. ] (ص فا.) (عا.) کسی که به دوستی ودوستان اهمیت بسیار می دهد.
-
زبان باز
فرهنگ فارسی معین
( ~.) (ص فا.) (عا.) چاپلوس .
-
سینه باز
فرهنگ فارسی معین
( ~.) (ص مر.) 1 - جامه ای که قسمت بر ابر سینة پوشنده گشاده باشد. 2 - دو رنگ ، ابلق .
-
شیشه باز
فرهنگ فارسی معین
( ~ . ) (ص فا.) = شیشه بازنده : 1 - (کن .) محیل ، حیله گر، دغاباز. 2 - آن که با گوی و ساغر شعبده بازی کند. 3 - آفتاب .
-
طاق باز
فرهنگ فارسی معین
(ق مر.) (عا.) ستان بر پشت .
-
طناب باز
فرهنگ فارسی معین
( ~ .) [ ع - فا. ] (ص فا.) بندباز، ریسمان باز.
-
مهره باز
فرهنگ فارسی معین
( ~.) (ص .) قمارباز.
-
هوس باز
فرهنگ فارسی معین
( ~.) [ ع - فا. ] (ص فا.) شهوت پرست .
-
غایب باز
فرهنگ فارسی معین
( ~ .) [ ع - فا. ] (ص فا.) شطرنج باز حرفه ای که از راه دور و به واسطة دیگری مهره ها را حرکت دهد و حریف را مات کند.
-
لج باز
فرهنگ فارسی معین
(لَ) [ ع - فا. ] (ص فا.) یک دنده ، خودرأی .
-
لعبت باز
فرهنگ فارسی معین
(لُ بَ) [ ع - فا. ] (ص فا.) بازیگر، عروسک باز.
-
پوست باز کردن
فرهنگ فارسی معین
(کَ دَ) (مص ل .) 1 - پوست کندن . 2 - راز دل را گفتن .
-
پوست باز کرده
فرهنگ فارسی معین
(کَ دِ) (ق .) بی پرده ، آشکار.