کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بازی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
ور رفتن
فرهنگ فارسی معین
(وَ. رَ تَ) (مص ل .) بازی بازی کردن ، با چیزی خود را مشغول کردن .
-
لهو
فرهنگ فارسی معین
(لَ وْ) [ ع . ] 1 - (مص ل .) بازی کردن . 2 - (اِ.) آنچه مایة سرگرمی و بازی باشد. 3 - بازی ، طرب ، لعب .
-
بازیچه
فرهنگ فارسی معین
(چِ) (اِمصغ .) 1 - آنچه با آن بازی می کنند. 2 - اسباب بازی . 3 - مسخره ، ملعبه .
-
شش
فرهنگ فارسی معین
و پنج بازی ( ~ .) (حامص .) 1 - قمار - بازی . 2 - حیله گری .
-
گیم
فرهنگ فارسی معین
(گِ) [ انگ . ] (اِ.) دور بازی مثلاً در بازی تنیس یا والیبال .
-
لکات
فرهنگ فارسی معین
(لَ) (اِ.) یکی از چهار صورت ورق های بازی آس است که بر آن صورت زنی منقوش است (نظیر بی بی در بازی های دیگر).
-
بازیگوش
فرهنگ فارسی معین
(ص مر.) بچه ای که بیشتر به فکر بازی باشد.
-
پاسور
فرهنگ فارسی معین
( اِ.) نوعی بازی ورق ، چهاربرگ .
-
تاپ تاپ عباسی
فرهنگ فارسی معین
(عَ) (اِمر.) نوعی بازی است که کودکان می کنند.
-
تازبازی
فرهنگ فارسی معین
(حامص .) بچه بازی ، غلامبارگی .
-
جیک
فرهنگ فارسی معین
(اِ.) یک جانب قاب که با آن بازی کنند.
-
رامی
فرهنگ فارسی معین
[ انگ . ] (اِ.) نوعی بازی ورق .
-
رامی
فرهنگ فارسی معین
[ انگ . ] (اِ.) نوعی بازی ورق .
-
گال
فرهنگ فارسی معین
(اِ.) فریب ، بازی (دادن ).
-
تردستی
فرهنگ فارسی معین
( ~. دَ) (حامص .) 1 - چالاکی . 2 - مهارت . 3 - شعبده بازی ، حقه بازی .