کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بازنده پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
بازنده
فرهنگ فارسی معین
(زَ دِ) (ص .) 1 - دارای باخت . 2 - شکست خورده ، ناموفق ، ناکام .
-
جستوجو در متن
-
ساز و باز
فرهنگ فارسی معین
(زُ) (ص فا.) = ساز و بازنده : بندباز، ریسمان باز.
-
ترنا
فرهنگ فارسی معین
(تُ) (اِ.) شال کمر یا هر پارچه ای که آن را مانند گیسو بافته ، شلاق مانندی درست کنند و در بازی ترنابازی ، بازنده را با آن بزنند.
-
طره بازی
فرهنگ فارسی معین
( ~ .) [ ع - فا. ] (حامص .) تُرنا بازی ، نوعی بازی که در آن پارچه ای را مثل تازیانه تابیده و با آن بازنده را می زنند.
-
شیشه باز
فرهنگ فارسی معین
( ~ . ) (ص فا.) = شیشه بازنده : 1 - (کن .) محیل ، حیله گر، دغاباز. 2 - آن که با گوی و ساغر شعبده بازی کند. 3 - آفتاب .
-
جام
فرهنگ فارسی معین
[ په . ] (اِ.) 1 - پیاله ، ساغر. 2 - هر یک از صفحات بزرگ و برش نخوردة آیینه یا شیشه . 3 - جایزه ای که در مسابقات ورزشی به برندگان داده می شود. ؛~ جهانی مجموعه مسابقاتی که معمولاً در یک رشتة ورزشی میان تیم های برگزیده از قاره های مختلف برگزار می شود...