کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
باریکی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
باریکی
فرهنگ فارسی معین
(اِمص .) دقت .
-
جستوجو در متن
-
زهوار
فرهنگ فارسی معین
(زِ) (اِمر.) 1 - نوار باریکی از چرم یا چیز دیگر که با آن حاشیه یا کنارة چیزی را دوزند. 2 - چوب های باریکی که در اطراف چهارچوب در و پنجره کوبند.
-
میزنای
فرهنگ فارسی معین
(اِمر.) لولة باریکی که ادرار را از کلیه ها به مثانه می برد.
-
نبک
فرهنگ فارسی معین
(نَ) (اِ.) زهاب ، جایی کنار چشمه یا رودخانه که آب باریکی از آن خارج می شود.
-
مال رو
فرهنگ فارسی معین
(رُ) (ص مر.) راه باریکی که در اثر رفت و آمد چهارپایان درست شده باشد.
-
خلال
فرهنگ فارسی معین
(خِ) [ ع . ] (اِ.) 1 - چوب باریکی که لای چیزی گذارند. 2 - چوب باریکی که با آن خردة غذای مانده در لای دندان ها را خارج کنند. 3 - میانة چیزی .
-
پرتوه
فرهنگ فارسی معین
(پَ تُ وَ یا وِ) (اِ.) خطوط باریکی که از تابیدن نور پیدا می شود.
-
پاجوش
فرهنگ فارسی معین
(اِمر.) نهال نازک و باریکی که در پای بعضی از درختان می روید، و از آن ها برای ازدیاد درختان استفاده می کنند.
-
توفال
فرهنگ فارسی معین
(اِ.) تخته های نازک و باریکی که به سقف اتاق می کوبند و سپس روی آن را کاهگل و گچ می مالند.
-
دمبرگ
فرهنگ فارسی معین
(دُ بَ) (اِمر.) دنبالة باریکی که برگ را به ساقه پیوند دهد.
-
سجاف
فرهنگ فارسی معین
(س ) [ ع . ] (اِ.) پارچة باریکی که در حاشیه جامه دوزند.
-
سردوشی
فرهنگ فارسی معین
( ~.) (اِمر.) پاگون ، پارچة باریکی روی شانة لباس های نظامی برای نصب درجه .
-
نازکی
فرهنگ فارسی معین
( ~ .) (حامص .) 1 - باریکی . 2 - نرمی و لطافت . 3 - حساسیت ، زودرنجی .
-
قط زن
فرهنگ فارسی معین
( ~ . زَ) [ ع - فا. ] (اِ.) چوب باریکی که نوک قلم را هنگام بریدن روی آن می گذارند.