کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بارگی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
بارگی
فرهنگ فارسی معین
(رَ) ( اِ.) اسب .
-
جستوجو در متن
-
گرم شکمی
فرهنگ فارسی معین
( ~ . ش کَ)(حامص .)پُرخوری ، شکم بارگی .
-
باره
فرهنگ فارسی معین
(رِ) ( اِ.) 1 - دیوار قلعه ، حصار. 2 - بارگی ، اسب .
-
دن ژوان
فرهنگ فارسی معین
(دُ ژُ) [ فر. ] (اِ.) کنایه از: کسی که به زن بارگی و جلب توجه زنان شهرت دارد.