کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بارگاه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
بارگاه
فرهنگ فارسی معین
(اِمر.) دربار و کاخ شاهان .
-
جستوجو در متن
-
هواری
فرهنگ فارسی معین
(هَ) (اِ.) خیمة بزرگ ، بارگاه .
-
کهنبار
فرهنگ فارسی معین
( ~ .) (اِ.) منزل ، خانه ، بارگاه .
-
پشکم
فرهنگ فارسی معین
(پِ کَ) (اِ.) ایوان و بارگاه .
-
دربار
فرهنگ فارسی معین
(دَ) (اِمر.) بارگاه ، کاخ شاهی .
-
بساره
فرهنگ فارسی معین
(بَ یا بِ رِ)( اِ.)1 - ایوان ، صفه . 2 - بارگاه .
-
بار
فرهنگ فارسی معین
یافتن (تَ) (مص ل .) اجازة ورود به بارگاه شاه یافتن .
-
درگاه
فرهنگ فارسی معین
(دَ رْ) [ په . ] (اِ.) 1 - بارگاه . 2 - پیشگاه ، آستانة در.
-
آستانه
فرهنگ فارسی معین
(نِ) [ په . ] ( اِ.) 1 - آستان . 2 - چوب زیرین چارچوب (در). 3 - مقدمه ، وسیله . 4 - بارگاه شاهان .
-
بجکم
فرهنگ فارسی معین
(بَ کِ) ( اِ.) 1 - ایوان ، بارگاه . 2 - خانه تابستانی که از همه طرف در و پنجره داشته باشد. بچکم ، پچکم ، بشکم و بیکم نیز گویند.
-
نوبتی
فرهنگ فارسی معین
( ~.) [ ع - فا. ] 1 - (ص نسب .)نقاره چی . 2 - پاسبان . 3 - خیمه ، بارگاه . 4 - (عا.) از روی نوبت ، به نوبت .
-
باب
فرهنگ فارسی معین
[ ع . ] ( اِ.)1 - در، دروازه . 2 - بخشی از کتاب . 3 - تنگة میان دو خشکی . 4 - واحدی برای شمارش خانه و مغازه . 5 - قسم ، گونه . 6 - بارة ، خصوص : در باب فلانی . 7 - بارگاه سلطان .