کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بارهنگ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
بارهنگ
فرهنگ فارسی معین
(هَ) (اِمر.) = بارتنگ : گیاهی با ساقه های نازک وبرگ های بیضی شکل ،بلندیش تا نیم سانتی متر می رسد، دانه های ریز و لعاب دار دارد که خاصیت نرم کننده و ملین دارد.
-
جستوجو در متن
-
چرغول
فرهنگ فارسی معین
(چَ) (اِ.) نک بارهنگ .
-
خرگوشک
فرهنگ فارسی معین
(خَ شَ) نک بارهنگ .
-
اسفرزه
فرهنگ فارسی معین
(اِ فَ زِ) ( اِ.) گیاهی است از تیرة بارهنگ ها، در طب قدیم به عنوان مُسَکِّن و مسهل به کار می رفت .
-
چهارتخم
فرهنگ فارسی معین
( ~. تُ) (اِمر.) = چهارتخمه . چارتخم : مخلوط دانه های قدومه و بارهنگ و بهدانه و سپستان است که جوشاندة آن ها به دلیل داشتن لعاب فراوان به عنوان ملین و نرم کنندة سینه و خلط آور در امراض ریه مصرف می شود.