کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بارداری پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
بارداری
فرهنگ فارسی معین
(حامص .) حاملگی ، آبستنی .
-
جستوجو در متن
-
برومندی
فرهنگ فارسی معین
( ~.) (اِمص .) 1 - بارداری ، ثمر داشتن . 2 - تمتع .
-
آی . یو. دی
فرهنگ فارسی معین
[ انگ . ]I.U.D ( اِ.) وسیله ای جهت جلوگیری از بارداری که در رحم زن قرار می دهند.
-
جفت
فرهنگ فارسی معین
(جُ) (اِ.) عضوی عروقی که در هنگام بارداری ، از طریق بند ناف مواد لازم را به جنین رسانده و مواد دفعی را می گیرد.
-
ماه
فرهنگ فارسی معین
(اِ.) 1 - قمر زمین ، سیارة کوچکی که به دور خود و دور زمین می گردد و از خورشید نور می گیرد. 2 - ماه نهم بارداری یا زمان زایمان . 3 - در ایران قدیم روز دوازدهم از هر ماه شمسی . 4 - (کن .) معشوق زیباروی . 5 - زیبا، قشنگ .