کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
باده ناهار پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
باده پخته
فرهنگ فارسی معین
( ~. پُ خْ تِ) (اِ. ص .) شرابی که جوشیده باشد و دو سوم آن تبخیر شده ، یک سوم آن بماند. در عربی مثلث گویند.
-
باده پرست
فرهنگ فارسی معین
( ~. پَ رَ) (ص فا.) شرابخوار.
-
باده پرستی
فرهنگ فارسی معین
( ~. پَ رَ) (حامص .) شراب - خواری .
-
باده پیما
فرهنگ فارسی معین
( ~. پِ)(ص فا.)شرابخوار،می خوار.
-
باده خام
فرهنگ فارسی معین
( ~.) (اِ. ص .) بادة بسیار قوی .
-
باده گسار
فرهنگ فارسی معین
( ~. گُ) (اِفا.) می خوار، شراب - خوار.
-
باده گساری
فرهنگ فارسی معین
( ~.) (حامص .) شراب خواری ، میخواری .
-
باده نوشی
فرهنگ فارسی معین
( ~.) (حامص .) شراب خواری ، می خواری .
-
پردة باده
فرهنگ فارسی معین
( ~ دِ) (اِمر.) از نواهای موسیقی قدیم .