کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بابونه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
بابونه
فرهنگ فارسی معین
(نِ) ( اِ.) گیاهی خوشبو و پُر برگ با شاخه های سبز و باریک و برگ های ریز که دارای گل های سفیدی است و میان آن ها زرد است ، در زمین های شنی و کنار آبگیرها می روید. بابونک ، بانونج ، هم گفته می شود.
-
جستوجو در متن
-
اقحوان
فرهنگ فارسی معین
(اُ حُ) [ معر. ] (اِ.) 1 - بابونه . 2 - شکوفة ریحان و بابونه .
-
اربیان
فرهنگ فارسی معین
( اَ یا اُ) [ ع . ] ( اِ.) 1 - میگو. 2 - بابونة سگ .
-
آککرا
فرهنگ فارسی معین
(کِ) ( اِ.) اکرکراهه ، گیاهی است مانند بابونه با برگ های ریز و شاخه های نازک ، طعم تند و تیزی دارد و ریشة کلفت آن در طب به کار می رود.