کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بابلند گو صحبت کردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
پچ پچ کردن
فرهنگ فارسی معین
(پِ پِ. کَ دَ) (مص ل .) نجوی ' کردن ، درگوشی صحبت کردن .
-
لفظ
فرهنگ فارسی معین
(لَ) [ ع . ] (اِ.) 1 - واژه ، کلمه . 2 - سخن گفتن . ج . الفاظ . ؛ ~ قلم صحبت کردن صحبت به شیوه و روش نوشتن .
-
صحبت داشتن
فرهنگ فارسی معین
( ~ . تَ) [ ع - فا. ] (مص ل .) 1 - همنشینی کردن . 2 - گفتگو کردن .
-
منافثت
فرهنگ فارسی معین
(مُ فِ ثَ) [ ع . منافثة ] 1 - (مص ل .) زیرگوشی گفتن . 2 - با هم صحبت کردن ، 3 - پچ پچ کردن .
-
مصاحبت
فرهنگ فارسی معین
(مُ حَ بَ) [ ع . مصاحبة ] (مص ل .) 1 - همراه کردن ، همراه شدن . 2 - گفتگو کردن ، هم صحبت بودن .
-
صحبت
فرهنگ فارسی معین
(صُ بَ) [ ع . صحبة ] 1 - (مص ل .) همدمی کردن . 2 - (اِمص .) یاری ، همراهی . 3 - همخوابی . 4 - در فارسی به معنای : سخن گفتن ، گفتگو. ؛ ~ به میان آمدن موضوعی مطرح شدن و دربارة آن حرف زدن . ؛ ~ کسی گل کردن گرم و صمیمانه شدن صحبت ، با هم زیاد حرف زدن...
-
گفتن
فرهنگ فارسی معین
(گُ تَ) [ په . ] (مص م .) 1 - صحبت کردن ، حرف زدن . 2 - به نظم درآوردن ، سرودن . 3 - معتقد بودن . 4 - آواز خواندن . 5 - پنداشتن ، تصور کردن . 6 - نامیدن .