کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
این سو و آن سو پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
ورانبر
فرهنگ فارسی معین
(وَ بَ) (ق .) آن طرف ، آن سو.
-
سینور
فرهنگ فارسی معین
(اِ.)= سنور: 1 - مرز، حد. 2 - ماوراء، آن سو.
-
سو
فرهنگ فارسی معین
[ په . ] (اِ.) جانب ، طرف .
-
سو
فرهنگ فارسی معین
[ تر. ] (اِ.) آب .
-
سو
فرهنگ فارسی معین
(اِ.) نور، روشنایی .
-
سو
فرهنگ فارسی معین
(اِ.) طرز، روش .
-
سوی
فرهنگ فارسی معین
(اِ.) جانب ، سو.
-
حیص
فرهنگ فارسی معین
(حِ) [ ع . ] (مص ل .) کنار افتادن ، به یک سو شدن .
-
یکجانبه
فرهنگ فارسی معین
( ~. نِ بِ یا بَ) (ق مر.) یک طرفه ، از یک سو.
-
سفسطی
فرهنگ فارسی معین
(سَ فْ سَ) [ ع . ] (ص نسب .) سو - فسطایی ،منسوب به سفسطه ، آن که سفسطه کند (پیرو مکتب سوفسطایی ).
-
کلاه فرنگی
فرهنگ فارسی معین
( ~ . فَ رَ) (اِمر.) اتاقی معمولاً گرد (شش لوزی یا هشت گوش ) که گرداگرد آن دارای درها یا پنجره هایی به سوی فضای آزاد و سقف آن از هر سو دارای سایبانی پیش آمده است .
-
آستر بدرقه
فرهنگ فارسی معین
( ~. بَ رَ قِ) (اِمر.) پارچه یا کاغذی که از یک سو به جلد و از سوی دیگر به نخستین صفحة کتاب و مانند آن می چسبد.
-
یک ور
فرهنگ فارسی معین
( ~. وَ) (ق مر.) (عا.) 1 - یک سو، یک طرف . 2 - کج ، متمایل .
-
کش مکش
فرهنگ فارسی معین
(کِ مَ کِ) (اِمر.) 1 - کشیدن و رها کردن . 2 - از هر سو کشیدن . 3 - جدال ، ستیزه .
-
واریخته
فرهنگ فارسی معین
(تِ یا تَ) 1 - (ص مف .) دوباره ریخته . 2 - تفریغ حساب شده . 3 - (اِ.) جایی که شیب آن از یکسوست نه از چند سو.