کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ایست پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ایست
فرهنگ فارسی معین
[ انگ . ] 1 - (شب جم .) (اِ.) ایستادن ، توقف . 2 - نقطة توقف (موسیقی ). 3 - فرمان توقف . ؛~ بازرسی محل ایستادن مأموران که وظیفة بررسی و تفتیش را بر عهده دارند. 4 - (اِمص .) توقف ناگهانی قلب .
-
جستوجو در متن
-
استپ
فرهنگ فارسی معین
(اِ سْ تُ) [ فر. ] فرمان ایست ، بایست .
-
بیستار
فرهنگ فارسی معین
( اِ.) واژه ایست مانند: فلان ، که اشاره به یک چیز یا شخص مجهول و نامعلوم است .
-
عجبا
فرهنگ فارسی معین
( ~ .) [ ع - فا. ] (صت .) کلمه ایست که تعجب و شگفتی را رساند: شگفتا.
-
وقوف
فرهنگ فارسی معین
(وُ) [ ع . ] (اِمص .) 1 - ایستادگی ، ایست . 2 - آگاهی ، بصیرت .
-
لاسکوی
فرهنگ فارسی معین
(سَ کَ) (اِ.) پرنده ایست کوچک و خوش آواز.
-
جعل
فرهنگ فارسی معین
(جُ عَ) [ ع . ] (اِ.)سرگین غلطان ، حشره ایست که روی مدفوع حیوانات می نشیند.
-
سبزقبا
فرهنگ فارسی معین
( ~ . قَ) [ فا - ع . ] (اِمر.) پرنده ایست حلال گوشت ، کوچک تر از کلاغ با پرهای سبز و سرخ ، کلاغ سبز هم گویند.
-
وقفه
فرهنگ فارسی معین
(وَ فِ یا فَ) [ ازع . ] (اِمص .) 1 - توقف ، ایست . 2 - توقف در حرفی از کلمه . 3 - فراغت ، فرصت .
-
پارکومتر
فرهنگ فارسی معین
(کُ مِ) [ فر. ] ( اِمر.) دستگاهی است که در محل های مجاز پارک اتومبیل نصب می شود که با پرداخت مقدار معینی پول می شود برای مدتی معین ماشین را پارک کرد، ایست سنج ، توقف سنج (فره ).
-
مفرد
فرهنگ فارسی معین
(مُ رَ) [ ع . ] (اِ. ص .) 1 - تنها، یکه . 2 - ساده ، مجرد. 3 - جدا، جداگانه . 4 - مستقل ، علی حده . 5 - بنده ، فرمانبردار. 6 - دلاور، یگانه . 7 - در دستور کلمه ایست که بر یکی دلالت کند، یکی . مق جمع . ج . مفردات .