کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اکراه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
اکراه
فرهنگ فارسی معین
( اِ ) [ ع . ] 1 - (مص م .) ناپسند داشتن . 2 - (اِ.) فشار، زور.
-
جستوجو در متن
-
اخ کردن
فرهنگ فارسی معین
(اِ. ک دَ) (مص م .) (عا.) از روی ناگزیری و اکراه پولی را به کسی دادن .
-
مکره
فرهنگ فارسی معین
(مُ رِ) [ ع . ] (اِفا.) اکراه نماینده ، ناخوش دارنده .
-
اجباراً
فرهنگ فارسی معین
(اِ رَ نْ) [ ع . ] (ق .) 1 - از روی ناچاری و اکراه . 2 - به ستم و زور.
-
اشمئزاز
فرهنگ فارسی معین
(اِ مِ) [ ع . ] 1 - (مص ل .) بیزاری ، نفرت داشتن . 2 - (اِمص .) اکراه ، نفرت .
-
اخ و تخ کردن
فرهنگ فارسی معین
(اَ خُ تَ خ . کَ دَ) (مص ل .) (عا.) عدم رضایت نشان دادن ، اکراه نمودن .
-
ضغطه
فرهنگ فارسی معین
(ظُ طَ یا طِ) [ ع . ضغطة ] (اِمص .) 1 - فشار. 2 - سختی ، تنگی . 3 - رنج ، زحمت ، مشقت . 4 - کراهت ، اکراه .
-
جبر
فرهنگ فارسی معین
(جَ) [ ع . ] 1 - (مص م .) کسی را به انجام کارهایی واداشتن . 2 - اصلاح کردن با زور و قهر. 3 - (اِ.) اکراه ، ناچاری . 4 - نام یکی از مباحث ریاضی . 5 - شکسته بندی .