کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اَلو گرفتن کشیدن زدن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
آلو
فرهنگ فارسی معین
[ په . ] ( اِ.) درختی از تیرة گل سرخیان از دستة بادامی ها و دارای انواع متعدد از قبیل : آلو زرد، آلو سیاه ، آلو قیصی و غیره .
-
الو
فرهنگ فارسی معین
(اَ لُ) (اِ.) شعلة آتش ، زبانة آتش .
-
الو
فرهنگ فارسی معین
( ~.) [ فر. ] (اِ.) لفظی است که در شروع برقراری ارتباط تلفنی گفته می شود.
-
آش آلو شدن
فرهنگ فارسی معین
(ش ِ یا شُ دَ) (مص ل .) کنف شدن ، خجالت زده شدن .
-
جستوجو در متن
-
بست زدن
فرهنگ فارسی معین
(بَ. زَ دَ) (مص ل .) 1 - پیوند زدن . 2 - (عا.) تریاک کشیدن .
-
آغوشیدن
فرهنگ فارسی معین
(دَ) (مص م .) در بغل گرفتن ، در بر کشیدن .
-
غرامت کشیدن
فرهنگ فارسی معین
( ~ . کِ دَ) [ ع - فا. ] (مص ل .) به عهده گرفتن غرامت .
-
کنار گرفتن
فرهنگ فارسی معین
( ~ . گِ رِ تَ) (مص م .) در آغوش کشیدن .
-
جیغ زدن
فرهنگ فارسی معین
(زَ دَ) (مص ل .) فریاد کشیدن .
-
جار کشیدن
فرهنگ فارسی معین
(کَ یا کِ دَ) (مص ل .) فریاد زدن .
-
سوت کشیدن
فرهنگ فارسی معین
(کَ یا کِ دَ) (مص ل .) با دهان سوت زدن .
-
شیهه کشیدن
فرهنگ فارسی معین
( ~ . کَ یا کِ دَ) (مص ل .) نک شیهه زدن .
-
صف زدن
فرهنگ فارسی معین
(صَ. زَ دَ) [ ع - فا. ] (مص ل .) صف کشیدن .
-
عر زدن
فرهنگ فارسی معین
(عَ. زَ دَ) (مص ل .) (عا.) فریاد کشیدن .