کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اَره و اوره پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
آره
فرهنگ فارسی معین
(رِ) ( اِ.) آرواره .
-
اره
فرهنگ فارسی معین
زبان (اَ رُِ. زَ) (ص مر.) 1 - تیززبان ، زبان - دراز. 2 - بهتان گوی .
-
جستوجو در متن
-
اوره
فرهنگ فارسی معین
(اَ رَ یا اُ رِ) (اِ.) = ابره : رویة جامه و قبا.
-
اوره
فرهنگ فارسی معین
(رِ) [ فر. ] (اِ.) جوهر بول ، ماده ای آبی رنگ ، شور و تلخ تشکیل یافته از اکسیژن ، ازت ، هیدروژن و کربن .
-
عرق
فرهنگ فارسی معین
(عَ رَ) [ ع . ] (اِ.) 1 - مایعی که از تقطیر جوشاندة برخی ازگیاهان مانند بیدمشک ، کاسنی و ... به دست می آید. 2 - نوشابة الکل دار که از تقطیر کشمش ، انگور و... به دست می آید. 3 - مایعی مرکب از: آب ، نمک ، اوره و... که از غده های زیرپوستی ترشح می شود. ...