کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اویزان کردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
آویزان
فرهنگ فارسی معین
(ص فا.) 1 - معلق ، آویخته . 2 - در حال جنگ و گریز.
-
آویزان شدن
فرهنگ فارسی معین
(شُ دَ)(مص ل .)(عا.) 1 - مزاحم کسی شدن . 2 - سور زدن ، ط فیلی بودن .
-
جستوجو در متن
-
آویختن
فرهنگ فارسی معین
(تَ) [ په . ] 1 - (مص م .) آویزان کردن . 2 - فرو گذاشتن ، پایین انداختن . 3 - حمایل کردن . 4 - دار زدن . 5 - (مص ل .) آویزان شدن . 6 - جنگیدن . 7 - چنگ زدن ، تمسک جستن .
-
فروهشتن
فرهنگ فارسی معین
(فُ. هِ تَ) 1 - (مص م .) پایین گذاشتن ، بر زمین گذاشتن . 2 - آویزان کردن . 3 - (مص ل .) فرو افتادن . 4 - سست شدن . 5 - آویزان شدن .
-
نشلیدن
فرهنگ فارسی معین
(نَ دَ) (مص ل .) 1 - آویختن و آویزان کردن . 2 - تشبث ، چنگ زدن در چیزی .
-
چوب لباسی
فرهنگ فارسی معین
(لِ) [ فا - ع . ] (ص . اِ.) 1 - چوب - رختی . 2 - وسیله ای به شکل میله ای منحنی متصل به قلاب برای آویزان کردن لباس .
-
تعلیق
فرهنگ فارسی معین
(تَ) [ ع . ] 1 - (مص م .) آویزان کردن . 2 - چیزی در زیر کتاب یا نوشته ای نوشتن . 3 - (اِ.) نام یکی از خطوط اسلامی منشعب از نسخ با شیوة ایرانی . 4 - (اِمص .) آویزان بودن ، آویختگی . 5 - انجام نشدن کاری یا بلاتکلیف ماندن امری بدون مشخص بودن زمان قطعی ا...