کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اوستا پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
اوستا
فرهنگ فارسی معین
(اَ وِ) (اِ.) کتاب دینی زرتشتیان که شامل پنج بخش می باشد. 1 - یسنا. 2 - اوستا، ویسپَرد. 3 - وَندیداد. 4 - یشتا. 5 - خرده اوستا.
-
واژههای مشابه
-
اوستا علم کردن
فرهنگ فارسی معین
(اُ. عَ لَ. کَ دَ) (مص ل .) از سر و ته لباس زدن .
-
جستوجو در متن
-
وستا
فرهنگ فارسی معین
(وَ) (اِ.) اوستا.
-
ستا
فرهنگ فارسی معین
(سَ یا سُ) (اِ.) مخفف اوستا.
-
نسک
فرهنگ فارسی معین
( ~.) (اِ.) هر بخش از بیست و یک بخش اوستا که به منزلة فصل و باب است .
-
زند
فرهنگ فارسی معین
(زَ) (اِ.) 1 - تفسیر، شرح . 2 - تفسیر اوستا.
-
گات
فرهنگ فارسی معین
[ په . ] (اِ.) = گاته . گات ها: سروده های زردشت ، قدیمی ترین بخش اوستا.
-
زروان
فرهنگ فارسی معین
(زَ یا زُ) [ په . ] (اِ.) در اوستا چند بار زروان را در ردیف دیگر ایزدان نام برده اند و از آن فرشتة زمانة بیکرانه اراده شده است .
-
یسنا
فرهنگ فارسی معین
(یَ) (اِ.) 1 - پرستش ، ستایش . 2 - یکی از بخش های اوستا که در هنگام مراسم مذهبی خوانده می شود.
-
یشت
فرهنگ فارسی معین
(یَ شْ) (اِ.) 1 - پرستش ، ستایش . 2 - بخشی از اوستا در ستایش آفریدگار و امشاسپندان .
-
پنام
فرهنگ فارسی معین
(پَ) [ په . ] (اِ.) پارچه ای چهارگوشه که در دو گوشة آن دو بند دوزند و پیشوایان زرتشتی در وقت خواندن اوستا یا نزدیک شدن به آتش آن را بر روی خود بندند تا چیزهای مقدس از دم آنان آلوده نشود. پدام هم گویند.
-
فروهر
فرهنگ فارسی معین
(فَ رْ وَ هَ) [ په . ] (اِ.) در اوستا فَروَشی و در پارسی باستان فرورتی ؛ به موجب اوستا پنجمین نیروی مینوی از نیروهای پنجگانة تشکیل دهنده انسان است به معنای پشتیبان و محافظ انسان و همة آفرینش نیک اهورامزدا. فروهر هر موجودی پیش از خلقت مادی آن ، در جها...
-
استاد
فرهنگ فارسی معین
( اُ ) [ په . ] (اِ. ص .) = اوستاد. اوستا. استا: 1 - آموزنده ، معلم ، آموزگار. 2 - مدرس دانشگاه ها. 3 - حاذق ، ماهر، سررشته دار در کاری ، چیره دست . ؛~ علم کردن دزدیدن خیاط ها از سر پارچه . ؛ ~چسک آن که در کار دیگران بی جهت مداخله کند. 4 - خط ی...