کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اوارة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
آواره
فرهنگ فارسی معین
(رِ) 1 - (ص .) بی خانمان ، دربه در. 2 - گم گشته . 3 - فراری . 4 - پراکنده ، پریشان . 5 - ( اِ.) ستم ، آزار.
-
اواره
فرهنگ فارسی معین
(اِ رِ یا رَ) [ معر. ] (اِ.) دفتر حسابی که حساب های پراکندة دیوانی را در آن نویسند؛ اوارجه ، اوارج .
-
جستوجو در متن
-
خانه به دوش
فرهنگ فارسی معین
( ~. بِ) (ص مر.) آواره .
-
سرگردان
فرهنگ فارسی معین
( ~ . گَ) (ص مر.)سرگشته ، آواره .
-
هرزه گرد
فرهنگ فارسی معین
( ~ . گَ) (ص فا.) آواره ، ولگرد.
-
گم
فرهنگ فارسی معین
(گُ) (ص .) ناپدید، سرگشته ، آواره .
-
اوارجه
فرهنگ فارسی معین
(اَ رِ جِ یا جَ) [ معر. ] (اِ.) نک اواره ، اوارج .
-
در به در
فرهنگ فارسی معین
(دَ. بِ. دَ) (ص مر.) کسی که از خانه و خاندان خود آواره شده .
-
سرگشته
فرهنگ فارسی معین
( ~ . گَ تَ) (ص مف .) 1 - سرگردان . 2 - آواره .
-
هرجایی
فرهنگ فارسی معین
(هَ) (ص نسب .) 1 - آواره ، دوره گرد. 2 - زن بدکاره ، روسپی .
-
گمراه
فرهنگ فارسی معین
(گُ) (ص مر.) سرگشته ، آواره ، کسی که راه درست زندگی را انتخاب نکرده .
-
پراگنده شدن
فرهنگ فارسی معین
( ~. شُ دَ)(مص ل .) 1 - پخش شدن ، پاشیده شدن . 2 - متلاشی شدن . 3 - آواره شدن . 4 - نامنظم شدن .
-
پرنهادن
فرهنگ فارسی معین
(پَ. نَ دَ) 1 - (مص ل .) ناتوان شدن ، پرافکندن . 2 - (مص م .) کسی را از جایی بیرون راندن ، آواره کردن . 3 - از سر خود دور کردن .
-
زابرا
فرهنگ فارسی معین
(بِ) (ص .) = زابه راه . زاو را: 1 - گرفتار، دچار دردسر، درمانده . 2 - آواره . 3 - سرگردان ، معطل .