کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اهار پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
آهار
فرهنگ فارسی معین
( اِ.)مایعی که از نشاسته یا کتیرا درست می کنند و به پارچه می زنند تا سفت و براق شود.
-
آهار
فرهنگ فارسی معین
(اِ.) گیاهی از تیرة مرکبان جزو دستة پیوسته گلبرگ ها که اصل آن از مکزیک است و دارای گونه های متعدد زینتی است .
-
آهار مهره
فرهنگ فارسی معین
(مُ رِ) (اِمر.) آهار زدن و با مهره روشن و صیقلی کردن .
-
واژههای همآوا
-
آهار
فرهنگ فارسی معین
( اِ.)مایعی که از نشاسته یا کتیرا درست می کنند و به پارچه می زنند تا سفت و براق شود.
-
آهار
فرهنگ فارسی معین
(اِ.) گیاهی از تیرة مرکبان جزو دستة پیوسته گلبرگ ها که اصل آن از مکزیک است و دارای گونه های متعدد زینتی است .
-
جستوجو در متن
-
آهاردن
فرهنگ فارسی معین
(دَ) (مص م .) آهار زدن . آهار کردن .
-
پتگر
فرهنگ فارسی معین
(پَ گَ) (ص فا.) آهار زننده ، آهار کننده .
-
شو
فرهنگ فارسی معین
(اِ.) آهار که بر روی تار پارچه ای که می بافند، مالند.
-
پت
فرهنگ فارسی معین
(پَ) ( اِ.) = بت : لعابی از کتیرا و نشاسته و مانند آن ، آهار، آش جامد.
-
پتاره
فرهنگ فارسی معین
(پَ رِ) (اِ.) قلم موی درشت که با آن آهار به پارچه می زنند.
-
شومال
فرهنگ فارسی معین
(ص فا.) 1 - کسی که پارچه را آهار دهد. 2 - ابزاری که بدان پارچه را جلا دهند.
-
نجیر
فرهنگ فارسی معین
(نَ) (اِ.) آهار و سریشی که جولاهگان و کفش دوزان و صحافان بکار برند.
-
گازرشست
فرهنگ فارسی معین
( ~ . شُ) (ص مف .) 1 - سخت پاک و تمیز. 2 - آهار کرده .