کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
انگه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
انگه
فرهنگ فارسی معین
(اِ گَ) (اِ.) 1 - زنی که شب زفاف همراه عروس به خانة داماد می رود. 2 - زن برادر. 3 - دایة خاتون . ینگه و ینگا، هم گویند.
-
جستوجو در متن
-
مجحوف
فرهنگ فارسی معین
(مَ) [ ع . ] (اِمف .) 1 - پاک ببرده ، فرا رفته از روی زمین . 2 - در علم عروض جحف آن است که «فاعلاتن » را خبن کنند تا «فعلاتن » بماند، آنگه فاصله از آن بیندازند «تن » بماند؛ «فع » به جای آن بنهند و «فع » چون از «فاعلاتن » خیزد آن را مجحوف خوانند.