کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
انکار کردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
انکار آوردن
فرهنگ فارسی معین
( ~. وَ دَ) [ ع - فا. ] (مص ل .) زیر بار نرفتن ، نپذیرفتن .
-
جستوجو در متن
-
حاشا کردن
فرهنگ فارسی معین
(کَ دَ) [ ع - فا. ] (مص م .)انکار کردن .
-
جحد
فرهنگ فارسی معین
(جَ) [ ع . ] (مص م .) انکار کردن .
-
واسرنگیدن
فرهنگ فارسی معین
(سَ رَ دَ) (مص ل .) 1 - رو برتافتن ، امتناع کردن . 2 - انکار کردن .
-
استنکار
فرهنگ فارسی معین
(اِ تِ) [ ع . ] (مص م .) 1 - انکار کردن . 2 - نشناختن .
-
تسفطط
فرهنگ فارسی معین
(تَ سَ طُ) (مص ل .) 1 - احمق شدن . 2 - هذیان گفتن . 3 - انکار حقایق کردن ، سوفسطایی کردن .
-
جحود
فرهنگ فارسی معین
(جُ حُ) (مص م .) انکار کردن ، امری را دیده و دانسته منکر شدن .
-
زیر
فرهنگ فارسی معین
[ په . ] (ق .) 1 - پایین . 2 - صدای نازک . ؛~ بار رفتن کار یا وضع سختی را پذیرفتن . ؛~ پا گذاشتن بی اعتنایی کردن ، اهمیت ندادن . ؛ ~ چیزی را زدن آن را انکار کردن . ؛~سیبلی رد کردن نادیده گرفتن .
-
الحاد
فرهنگ فارسی معین
( اِ ) [ ع . ] 1 - (مص ل .) از دین برگشتن ، انکار خداوند کردن . 2 - (اِمص .) بی دینی ، کفر.
-
عرب
فرهنگ فارسی معین
(عَ رَ) [ ع . ] (اِ.) تازی ، از نژاد عرب . ؛به ~ُ عجمی بند نبودن کنایه از: هیچ پشت و پناهی نداشتن . ؛ از بیخ ~ بودن کنایه از: الف - مطلقاً انکار کردن . ب - هیچ ندانستن .
-
دیوار
فرهنگ فارسی معین
[ په . ] (اِ.) 1 - جداری از سنگ ، چوب ، آجر و غیره که اطراف خانه ، زمین و باغ و غیره به جهت محصور کردن و حفاظت آن بنا می کنند. 2 - حایل میان دو چیز. ؛ ~ کسی کوتاه بودن کنایه از: زبون و ناتوان بودن . ؛ ~حاشا بلند بودن کنایه از: همه چیز را آسان انک...