کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
انفعال پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
انفعال
فرهنگ فارسی معین
(اِ فِ) [ ع . ] (مص ل .) 1 - انجام شدن کاری . 2 - اثر پذیرفتن . 3 - شرمنده شدن .
-
جستوجو در متن
-
کاتالیزور
فرهنگ فارسی معین
(زُ) [ فر . ] ماده ای که باعث تغییر سرعت یک فعل و انفعال شیمیایی می شود بدون آن که مستقیماً در آن فعل و انفعال وارد شود، کاتالیزگر، آسان گر.
-
انفعالی
فرهنگ فارسی معین
( ~.) [ ع - فا. ] (ص نسب .) 1 - منسوب به انفعال ، مربوط به انفعال : جنبش انفعالی . 2 - مبتنی بر خواسته های دیگران نه تصمیم گیری و ارادة شخصی .
-
انفعالات
فرهنگ فارسی معین
( ~.) [ ع . ] (اِمص .) جِ انفعال . 1 - تأثرات . 2 - نفسانیاتی که اساس آن ها لذت دایم است .
-
قابلیت
فرهنگ فارسی معین
(بِ یَّ) (مص جع .) 1 - شایستگی . 2 - استعداد. 3 - استعداد قبول ، منفعل شدن ، انفعال . مق فاعلیت . 4 - امکان . 5 - هنر. 6 - معرفت . 7 - کفایت .