کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
انسانشناسی تغذیهای پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
انسان العین
فرهنگ فارسی معین
(اِ نُ عَ) [ ع . ] (اِ.) مردمک چشم .
-
جستوجو در متن
-
میتولوژی
فرهنگ فارسی معین
(تُ لُ) [ فر. ] (اِ.) علم تفسیر اساطیر و قهرمانان و خدایان افسانه ای ، اسطوره شناسی .
-
باکتریولوژی
فرهنگ فارسی معین
( ~. یُ لُ) [ فر. ] ( اِ.) شاخه ای از علم میکروب شناسی که به بررسی باکتری ها و راه های مقابله با آن ها یا استفاده از آن ها می پردازد، باکتری شناسی .
-
انگل
فرهنگ فارسی معین
(اَ گَ) (اِ.) 1 - گیاه یا جانوری که تمام یا قسمتی از عمرش را به موجود دیگری بچسبد و از جسم او تغذیه کند. 2 - موجود زنده ای که روی پوست ، داخل بدن انسان یا حیوانی زندگی کند. 3 - طفیلی ، سرِخر، مزاحم ، سربار.
-
سبک شناسی
فرهنگ فارسی معین
(سَ. ش ) [ ع - فا. ] (اِمر.) جنبه ای از ادبیات که به بررسی و مطالعه در سبک شاعر و یا نویسنده ای معین یا آثار ادبی یک دورة تاریخی می پردازد.
-
دارکوب
فرهنگ فارسی معین
(اِمر.) پرنده ای که بر تنة درختان می نشیند و با منقار محکم و بلند خود از کرم های موجود در آن تغذیه می کند.
-
توکسی کولوژی
فرهنگ فارسی معین
(تُ کُ لُ) [ فر. ] (اِ.) شاخه ای از دانش که به مطالعة زهرها و کنش های آن ها و ترکیب و خواص آن ها می پردازد، سم شناسی . (فره ).
-
افعی
فرهنگ فارسی معین
( اَ ) (اِ.) نوعی مار سمی خطرناک که در دهانش علاوه بر دندان های کوچک تغذیه ای دو دندان قلاب مانند در آروارة بالا وجود دارد که به طرف عقب دهان خمیده است . درون این قلاب مجرایی است که به غدة زهر کشنده راه دارد.
-
گردافشانی
فرهنگ فارسی معین
( گَ. اَ) (حامص .)1 - غبار افشاندن . 2 - در گیاه شناسی عبارت از دوره ای است که دانه گرده از بساک خارج شده و برای رشد و نمو خود روی کلالة مناسبی قرار گیرد. گردافشانی به دو طریق مستقیم و غیرمستقیم صورت می گیرد.
-
بخش
فرهنگ فارسی معین
(بَ) [ په . ] ( اِ.) 1 - قسمت ، بهره . 2 - تقسیم . 3 - در تقسیمات کشوری ، از شهر کوچکتر و از ده بزرگتر که شامل چند روستا می شود. 4 - چند کشتی جنگی که تحت فرماندهی یک تن باشد؛ اسکادران . 5 - واحدی از یک سازمان که کار ویژه ای را بر عهده دارد. 6 - قسم...
-
فوفل
فرهنگ فارسی معین
(فِ یا فَ) (اِ.) درختی است از تیرة نخل ها که در مناطق گرم آسیا (هندوستان و جزایر سند و جاوه ) می روید. درختی است نسبتاً بلند و برگ هایش شانه ای هستند که در انتهای تنة برافراشته این درخت مانند تاجی قرار دارند. چوب این درخت را در نجاری های ظریف به کار ...
-
کانگورو
فرهنگ فارسی معین
(گُ رُ) [ فر. ] (اِ.) پستانداری است از دستة بی جفتان و از راستة کیسه داران علفخوار. کانگورو از پستانداران مخصوص استرالیا است . این حیوان دارای دست های کوتاه است که هیچ وقت برای حرکت وی به کار نمی رود و فقط جهت گرفتن علف ها و شاخ و برگ های درختان مورد...