کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اندوخته پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
اندوخته
فرهنگ فارسی معین
(اَ تِ) (ص مف .) 1 - جمع شده . 2 - پس انداز شده .
-
جستوجو در متن
-
پس انداز
فرهنگ فارسی معین
(پَ اَ) (اِ.) ذخیره ، اندوخته .
-
الفخته
فرهنگ فارسی معین
(اَ فَ تَ) (ص مف .) اندوخته ، جمع کرده .
-
چم
فرهنگ فارسی معین
(چَ)(ص .) 1 - ساخته ، آراسته . 2 - اندوخته ، فراهم آمده .
-
فراهم
فرهنگ فارسی معین
(فَ هَ) (ص .) 1 - گردآمده ، جمع شده . 2 - اندوخته شده .
-
مدخر
فرهنگ فارسی معین
(مُ دَّ خَ) [ ع . ] (اِمف .) اندوخته شده ، پس انداز شده .
-
پس افت
فرهنگ فارسی معین
(پَ . اُ) (اِ. ص .) 1 - بدهی عقب افتاده . 2 - اندوخته ، ذخیره .
-
پستا
فرهنگ فارسی معین
(پَ) (اِ.) 1 - اندوخته ، ذخیره . 2 - نوبت ، دفعه .
-
خزینه
فرهنگ فارسی معین
(خَ نِ) [ ع . ] (اِ.) مال اندوخته شده ، گنجینه ، خزانه .
-
دفاین
فرهنگ فارسی معین
(دَ یِ) [ ع . دفائن ] (اِ.) جِدفینه ؛ اندوخته ها، گنجینه ها.
-
ذخایر
فرهنگ فارسی معین
(ذَ یِ) [ ع . ذخائر ] (اِ.) جِ ذخیره ؛ اندوخته ها.
-
کنز
فرهنگ فارسی معین
(کَ نْ) [ ع . ] (اِ.) گنج ، اندوخته . ج . کنوز.
-
پستایی
فرهنگ فارسی معین
(پَ) (ص نسب .) 1 - رویة برش شدة چرم که آماده برای دوختن است . 2 - ذخیره ، اندوخته .
-
چغندر
فرهنگ فارسی معین
(چُ غُ دَ) (اِ.) چگندر، چندر، گیاهی است از تیرة اسفنجیان دارای برگ های درشت و پهن که مواد غذایی آن در ریشة ستبرش اندوخته است و بر سه قسم است : چغندر رسمی ، چغندر فرنگی و چغندر قند.