کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
انداختن،بنداز کردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
بند انداختن
فرهنگ فارسی معین
(بَ. اَ تِ) (مص م .) برچیدن موی چهرة زنان به وسیلة بند.
-
پشک انداختن
فرهنگ فارسی معین
( ~. اَ تَ) (مص ل .) قرعه کشیدن ، قرعه کشی .
-
پلاس انداختن
فرهنگ فارسی معین
( ~. اَ تَ)(مص م .) 1 - گستردن پلاس . 2 - پریشان ساختن .
-
چانه انداختن
فرهنگ فارسی معین
( ~. اَ تَ) (مص ل .) آخرین حرکت فرد محتضَر پیش از مرگ .
-
جاخالی انداختن
فرهنگ فارسی معین
(اَ تَ) [ فا - ع . ] (مص ل .) در بازی والیبال توپ را به نقاطی که حریف خالی کرده است انداختن .
-
سنگ انداختن
فرهنگ فارسی معین
( ~ . اَ تَ) (مص ل .) کنایه از: اشکال تراشی ، مانع پیشرفت کار کسی شدن .
-
نزل انداختن
فرهنگ فارسی معین
( ~. اَ تَ) [ ع - فا. ] (مص ل .) سفره گستردن برای مهمان .
-
هو انداختن
فرهنگ فارسی معین
(هُ. اَ تَ) (مص ل .) (عا.) چو انداختن ، شایعه پراکندن .
-
گریه انداختن
فرهنگ فارسی معین
( ~ . اَ تَ) (مص م .) (عا.) گریاندن ، گریانیدن .
-
گل انداختن
فرهنگ فارسی معین
( ~ . اَ تَ) (مص ل .)(عا.) 1 - سرخ شدن ، برافروخته شدن . 2 - گرم شدن (گفتگو). 3 - نقش انداختن .
-
لگام انداختن
فرهنگ فارسی معین
( ~ . اَ تَ) (مص م .) مرکب را از سرکشی باز داشتن .
-
کار راه انداختن
فرهنگ فارسی معین
(اَ تَ) (مص م .) انجام دادن کار.