کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
انتشار پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
انتشار
فرهنگ فارسی معین
(اِ تِ) [ ع . ] 1 - (مص ل .) پراکنده شدن ، شیوع یافتن . 2 - (اِمص .) پراکندگی . 3 - شیوع .
-
جستوجو در متن
-
اپتیک
فرهنگ فارسی معین
(اُ) [ فر. ] (اِ.) شاخه ای از علم فیزیک که به مطالعة خواص نور، تولید و انتشار آن در دستگاه های بینایی می پردازد.
-
پروپاگاند
فرهنگ فارسی معین
( ~.) [ فر. ] ( اِ.) 1 - تبلیغ برای فروش جنس . 2 - هر نوع کوشش برای انتشار و ترویج مرام و مسلکی .
-
تورم
فرهنگ فارسی معین
(تَ وَ رُّ) [ ع . ] (مص ل .) 1 - ورم کردن . 2 - انتشار بی رویة اسکناس بدون تناسب با پشتوانه .
-
جمع آوری
فرهنگ فارسی معین
( ~. وَ) (حامص .) 1 - جمع کردن ، گ رد کردن ، فراهم آوردن . 2 - پیش گیری از انتشار یا گسترش . 3 - نظم دادن به چیزهای آشفته و در هم بر هم .
-
منتشر
فرهنگ فارسی معین
(مُ تَ ش ) [ ع . ] (اِفا.) 1 - فاش ، شایع . 2 - پراکنده ، پاشیده . 3 - انتشار یافته .
-
کثیرالانتشار
فرهنگ فارسی معین
( ~ُ لú اِ تِ) [ ع . ] (ص .) دارای انتشار زیاد از لحاظ وسعت ، دامنه یا تعداد.
-
گستردن
فرهنگ فارسی معین
(گُ تَ دَ) (مص م .) 1 - پهن کردن ، باز کردن . 2 - پخش کردن ، انتشار دادن . 3 - رواج دادن ، متداول کردن .
-
اپیدمیولوژی
فرهنگ فارسی معین
(اِ دِ یُ لُ) [ فر. ] (اِ.) مطالعة نحوة انتشار بیماری ها و عوامل بیماری زا یا هر عاملی که به سلامت مربوط باشد، همه گیرشناسی . (فره ).
-
پرس
فرهنگ فارسی معین
(پِ رِ) [ فر. ] (اِ.) 1 - دستگاه فشار که در صنایع سنگین و سبک مورد استفاده فراوان دارد، منگنه (فره ). 2 - خبرگزاری ، مرکز تهیه و انتشار خبر.
-
آگهی
فرهنگ فارسی معین
(گَ) (حامص .) 1 - آگاهی ، اطلاع . 2 - علم ، معرفت . 3 - خبری که از جانب فردی یا مؤسسه ای در روزنامه ها و مجلات و رادیو و تلویزیون انتشار یابد و آن غالباً جنبة تبلیغاتی دارد.
-
انتشارات
فرهنگ فارسی معین
( ~.) (اِ.) 1 - مجموعة آن چه به وسیلة یک موسسة یا نهادی چاپ و منتشر می شود. 2 - مجموعه ای که در زمینة امور چاپ و نشر فعالیت می کند، ناشر. 3 - مؤسسه یا محل نشر و فروش کتاب . جِ انتشار.
-
نشر
فرهنگ فارسی معین
(نَ) [ ع . ] 1 - (اِمص .) پراکندگی ، انتشار. 2 - (مص م .) پخش کردن کتاب و مانند آن . 3 - زنده کردن مردگان در روز قیامت . 4 - وزیدن ، وزش . 5 - مؤسسة انتشاراتی ، انتشارات : نشر معین ، نشر قطره .
-
بسط
فرهنگ فارسی معین
(بَ) [ ع . ] 1 - (مص م .)گستردن ، پهن کردن . 2 - باز کردن . 3 - شرح دادن . 4 - (اِمص .) انتشار. 5 - فراخی ، وسعت . 6 - آسوده شدن ، آرامش خاطر. 7 - آرامش خاطری که سالک و عارف را دست دهد؛ مق قبض .