کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
انبُر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
انبر
فرهنگ فارسی معین
(اَ بُ) (اِ.) آلت فلزی دوشاخه که با آن آتش یا چیزی دیگر را برگیرند.
-
واژههای همآوا
-
انبر
فرهنگ فارسی معین
(اَ بُ) (اِ.) آلت فلزی دوشاخه که با آن آتش یا چیزی دیگر را برگیرند.
-
عنبر
فرهنگ فارسی معین
(عَ نْ بَ) (اِ.) 1 - ماده ای خوش بو که از شکم نوعی ماهی به همین نام به دست می آید.
-
جستوجو در متن
-
پنس
فرهنگ فارسی معین
(پَ) [ فر . ] (اِ.) 1 - گیره ، انبر. 2 - دوشاخة دهان جانوران .
-
کلبتین
فرهنگ فارسی معین
(کَ بَ تِ) [ ع . ] (اِ.) 1 - ابزاری انبرک مانند که با آن در سابق دندان می کشیدند. 2 - انبر آهنگران .
-
گاز
فرهنگ فارسی معین
(اِ.) 1 - قیچی ، قیچی آهن بری . 2 - ابزاری آهنی مانند انبر که با آن میخ را از جایی که در آن فرو رفته است بیرون می کشند. 3 - دندان .
-
ماشه
فرهنگ فارسی معین
(ش ) (اِ.) 1 - انبر. 2 - آلتی است در اسلحة گرم که با کشیدن آن تیر شلیک می شود.