کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
انبوه شدن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
تراکم
فرهنگ فارسی معین
(تَ کُ) [ ع . ] (مص ل .) انباشته شدن ، انبوه شدن .
-
ازدحام
فرهنگ فارسی معین
(اِ دِ) [ ع . ] (مص ل .) انبوه شدن ، انبوه جمعیت ، مزاحمت ، تزاحم . ج . ازدحامات .
-
تکاثف
فرهنگ فارسی معین
(تَ ثُ) [ ع . ] (مص ل .) انبوه شدن ، ستبر گشتن .
-
گمار
فرهنگ فارسی معین
(گُ) (اِ.) جای ناآشنا، به ویژه در جنگل انبوه که موجب گمراه شدن شخص شود.
-
حفل
فرهنگ فارسی معین
(حَ) [ ع . ] (مص ل .) انبوه شدن ، گرد آمدن . 2 - (اِ.) جمعیت ، گروه .